ترک حجکاربرد عبارت «من ترک الحج» یا «تارک الحج» در منابع دینی که بیشتر با بیان کیفر یا نکوهش همراه است، از اهمیت حج و بزرگ بودن گناه انکار و ترک آن حکایت دارد. ۱ - کاربرد منابع فقهیمبحث ترک حج در منابع فقهی در کنار مبحث استطاعت حج و وجوب فوری آن مطرح میگردد و احکامی خاص برای ترک یا تاخیر آن یاد شده است. امام خمینی در مناسک حج درباره جایگاه و اهمیت حج مینویسد: «بدان که بر هر مکلّف که جامع شرایط باشد وجوب حج به دلیل قرآن و احادیث وارده از نبی اکرم و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) ثابت است. حج یکی از ارکان دین است و از ضروریات آن به شمار میرود. ترک حج با اقرار به وجوب، یکی از گناهان کبیره و با انکار، موجب کفر است. خداوند متعال در قرآن مجید فرمود: وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ. شیخ کلینی (قدسسره) به طریق معتبر از حضرت امام صادق (علیهالسلام) روایت نموده که هر کس از دنیا رود و حَجة الاسلام را بهجا نیاورد، بدون این که او را حاجتی ضروری باشد یا آن که به جهت بیمار شدن از آن باز ماند یا آن که پادشاهی از رفتن آن جلوگیری نماید، چنین کسی در حال مردن به یهودیت یا نصرانیت از دنیا خواهد رفت.» و «حج در اصل شرع مقدّس در طول عمر جز یک مرتبه واجب نیست، و وجوب آن با تحقّق شرایطش فوری است؛ به این معنی که در همان سال اول استطاعت باید به آن اقدام نماید و تاخیر آن جایز نیست و اگر در آن سال، آن را ترک نمود باید در سال دوم استطاعت بیاورد، و به همین منوال.» همچنین «برای کسی که شرایط (حج) از قبیل بلوغ و استطاعت و غیر اینها را ندارد، مستحب است هروقت که ممکن شود حج نماید و همچنین است کسی که حج واجبش را انجام داده باشد. و تکرار حج بلکه انجام آن در هرسال مستحب است، بلکه ترک حج در پنج سال پیدرپی مکروه میباشد. و مستحب است که در وقت خروج از مکه، نیّت برگشت به حج را داشته باشد و نیّت برنگشتن مکروه است.» و نیز «مستحب است که تبرعاً از طرف خویشان و غیر ایشان چه زنده و چه مرده باشند حج نماید. و همچنین مستحب است به نیابت حضرات معصومین (علیهمالسّلام) چه زنده و چه فوت کرده باشند حج نماید. و طواف به نیابت حضرات معصومین (علیهمالسّلام) مستحب است و به نیابت غیر معصومین چه مرده و چه زنده باشند درصورتیکه در مکه حضور نداشته باشند یا معذور از طواف باشند مستحب است. و دیگری را به حج فرستادن، مستطیع باشد یا نباشد، مستحب است و دادن زکات به کسی که استطاعت برای حج ندارد تا با این زکات حج نماید، جایز است.» بههرحال بر هر مسلمان واجب است در صورت استطاعت دست کم یک بار حج به جا آورد. شماری از فقیهان در هر سال حج را برای افراد دارای تمکن واجب دانستهاند.اگر کسی توان مالی انجام حج را نداشته باشد، شافعیان عمره مفرده را بر وی واجب شمردهاند. [۷]
المجموع، النووی، ج۷، ص۷.
[۸]
الفقه علی المذاهب الاربعه، عبدالرحمن الجزیری، ج۱، ص۶۸۴.
[۹]
الفقه علی المذاهب الخمسه، المغنیه، ج۱، ص۲۰۱.
شماری از فقیهان شیعه ، از جمله سید مرتضی [۱۰]
رسائل المرتضی، السید المرتضی، ج۳، ص۶۲.
به وجوب عمره مفرده و برخی از دیگر مذاهب نیز به استحباب مؤکد و سنت بودن آن [۱۱]
القوانین الفقهیه، محمد ابن جزی الغرناطی، ص۹۵.
[۱۲]
المجموع، النووی، ج۷، ص۷.
حکم کردهاند. [۱۴]
منتهی المطلب، العلامة الحلی، ج۲، ص۸۷۶.
نیز اگر هزینه انجام حج به کسی داده شود و او از پذیرش آن سر باززند، در حکم مستطیع تارک حج دانسته شده است.وجوب حج بر مستطیع و ترک یا کوتاهی در به جا آوردن آن، موجب استقرار حج میگردد. نتیجه استقرار حج آن است که حتی اگر استطاعت شرعی از دست برود، انجام حج بر شخص واجب است و اگر وی بمیرد، باید در نخستین سال ممکن به نیابت از او و از اصل مالش حج بگزارند. [۲۰]
الشرح الکبیر،عبدالرحمن بن قدامه، ج۳، ص۱۸۸.
[۲۱]
جواهر الکلام، النجفی، ج۱۷، ص۳۱۳-۳۱۴.
[۲۲]
وسائل الشیعه، الحر العاملی، ج۱۱، ص۷۱-۷۴.
(← استقرار حج)۲ - دلیل قرآنقرآن کریم در آیه ۹۷آ ل عمران (و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن العالمین) حج را بر کسانی که توانایی انجام آن را داشته باشند، واجب دانسته و آن را از حقوق الهی بر مردم شمرده است. از همین رو، هر شخص مستطیع که حج را ترک کند، دستوری واجبی را وانهاده است. [۲۵]
من لا یحضره الفقیه، الصدوق، ج۲، ص۴۴۸.
تعبیر (من کفر) در این آیه برای کسی که حج را ترک کند، نشانگر اهمیت و جایگاه ویژه حج و بزرگ بودن گناه ترک حج نزد خداوند است.البته مفهوم کفر در فرهنگ قرآنی و نیز اندیشه کلامی مسلمانان تحولات فراوان داشته است. از این رو، مفسران در باره این آیه دیدگاههای گوناگون به دست دادهاند. برخی آن را به مطلق کفر به خدا و قیامت [۲۹]
روض الجنان، ابوالفتوح رازی، ج۴، ص۴۵۰.
یا انکار و تکذیب آیاتی که در مکه نازل شده، تفسیر کردهاند.شماری از مفسران، مقصود از کفر در این آیه را کفر در برابر اسلام دانستهو آن را به باور نداشتن وجوب حج تفسیر نمودهاند. [۳۳]
التفسیر الکبیر، الفخر الرازی، ج۸، ص۱۶۵.
پس اگر ترک حج واجب با انکار آن نیز همراه گردد، موجب کفر شخص به جهت انکار دستور ضروری دین میگردد. [۳۵]
المواقف، عبدالرحمن احمد الایجی، ج۳، ص۵۵۴.
[۳۶]
وسائل الشیعه، الحر العاملی، ج۸، ص۱۸.
برخی نیز کفر در این آیه را به معنای کفران و ناسپاسی نعمت خداوند دانستهاند. [۳۹]
بحار الانوار، المجلسی، ج۶۹، ص۹۳.
البته به این کار نیز عنوان کفر اطلاق میگردد. [۴۰]
بحار الانوار، المجلسی، ج۶۹، ص۹۳.
آنان مقصود از این کار را ترک حج در ضمن باور به اصل وجوب آن بیان کردهاند. [۴۳]
نمونه، مکارم شیرازی، ج۳، ص۱۸.
این فرد مرتکب گناه کبیره شده؛ اما از دین بیرون نرفته است. [۴۴]
الکافی، الکلینی، ج۴، ص۲۶۶.
[۴۶]
وسائل الشیعه، الحر العاملی، ج۸، ص۱۹.
البته این، خود، کفران نعمت خداوند است. [۴۷]
تفسیر قمی، القمی، ج۱، ص۳۳.
[۴۸]
بحار الانوار، المجلسی، ج۶۹، ص۹۳.
برخی باور دارند به سان مواردی که تارک نماز کافر شمرده شده، برای نکوهش سرسختانه ترک حج، از آن به کفر تعبیر شده است. [۴۹]
جوامع الجامع، الطبرسی، ج۱، ص۱۹۲.
[۵۱]
التحریر و التنویر، ابن عاشور، ج۳، ص۱۶۹.
شماری نیز کفر را به انکار استطاعت از سوی شخص مستطیع تفسیر کردهاند.۳ - دلیل رواییدر روایات گوناگون، از جمله روایت نبوی، ترک حج نکوهش و از آن منع شده است تا جایی که بر پایه برخی از آنها، تارک حج کافر است [۵۳]
الخصال، الصدوق، ص۴۵۱.
[۵۴]
بحار الانوار، المجلسی، ج۷۴، ص۴۹.
و چنین فردی یا کسی که آن را به تاخیر اندازد تا حج را از دست دهد، مسلمان از دنیا نخواهد رفت و در روز قیامت یهودی یا نصرانی محشور خواهد شد. [۵۵]
من لا یحضره الفقیه، الصدوق، ج۴، ص۳۶۸.
[۵۶]
سنن الترمذی، الترمذی، ج۲، ص۱۵۴.
[۵۷]
سنن الدارمی، الدارمی، ج۲، ص۲۸-۲۹.
بر پایه روایات، از شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ناکام است و بر حوض کوثر راه نمییابد. [۵۸]
تنبیه الغافلین، نصر السمرقندی، ص۵۵۴.
برخی این حکم را نیز به دلیل انکار وجوب حج از سوی تارک دانستهاند؛ زیرا اگر کسی به وجوب آن باور داشته باشد، نباید در انجامش مسامحه ورزد و کوتاهی در انجام حج نشانگر بی اعتقادی به اصل وجوب حج است [۵۹]
الوافی، الفیض الکاشانی، ج۱۲، ص۲۵۱.
و از این رو، چنین کسی یهودی یا نصرانی میمیرد.۴ - تعبیر رواییبرخی روایات، تارک حج را از مصداقهای زیانکارترین مردم در آیه (هل ننبئکم بالاخسـرین اعمالا)و مصداق گمراه و کور در آیه (ومن کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی واضل سبیلا) دانستهاند که برای دیدن یکی از واجبات الهی کور شده است [۶۳]
الکافی، الکلینی، ج۴، ص۲۶۹، ح۲.
[۶۴]
تفسیر عیاشی، العیاشی، ج۲، ص۳۰۵.
[۶۵]
تفسیر قمی، القمی، ج۲، ص۲۴.
و به سبب این نابینایی، در روز قیامت نیز نابینا برانگیخته میگردد و از مصداقهای آیه (و نحشـره یوم القیامة اعمی) دانسته میشود. [۶۷]
الکافی، الکلینی، ج۴، ص۲۶۹.
[۶۸]
التهذیب، الطوسی، ج۵، ص۱۸.
آیه (فاصدق واکن من الصالحین) در روایات اهل بیت و نیز ابن عباس [۷۳]
سنن الترمذی، الترمذی، ج۵، ص۹۱.
[۷۴]
المعجم الکبیر، الطبرانی، ج۱۲، ص۹۰.
[۷۵]
تفسیر قرطبی، القرطبی، ج۱۹، ص۱۳۰.
به معنای تاسف خوردن و آرزوی بازگشت تارک حج در هنگام مرگ ، تفسیر شده است.۵ - عمره مستحبافزون بر حج واجب، بر ادای حج و عمره مستحب نیز بسیار تاکید شده؛ به گونهای که بر شخص مکلف مستحب است پس از حج واجب، هر سال به حج مشرف شود و اگر نتواند، هر پنج سال یک بار حج را تکرار کند. در روایات، ترک حج مستحب در پنج سال پیاپی [۷۶]
من لا یحضره الفقیه، الصدوق، ج۲، ص۲۱۰.
و نیز قصد بازنگشتن به مکه [۷۹]
التهذیب، الطوسی، ج۵، ص۴۴۴.
مکروه دانسته شده است. [۸۰]
منتهی المطلب، العلامة الحلی، ج۲، ص۸۸۲.
[۸۱]
مدارک الاحکام، سید محمد بن علی الموسوی العاملی، ج۷، ص۲۰.
[۸۲]
مستند الشیعه، احمد النراقی، ج۱۱، ص۱۵۷.
بر پایه برخی روایات، هیچ رفتار شایسته و انفاق مستحبی، جایگزین حج نیست و هر انفاقی هر چند فراوان، نمیتواند پاداش حج از دست رفته را جبران کند. [۸۳]
الکافی، الکلینی، ج۴، ص۲۵۸.
گویا به سبب سختیهای سفر حج، برخی انفاق در راه خدا را جایگزین حج میپنداشتند. امام صادق علیهالسّلام ضمن تکذیب سخنان واعظی که صدقه دادن و انفاق مستحب را برتر از حج مستحب خوانده بود، این گونه نگاه را مایه تعطیلی حج دانسته و حج مستحب را برترین انفاق شمرده است. [۸۴]
علل الشرائع، الصدوق، ج۲، ص۴۵۳.
با این حال، اگر روی آوردن به انفاق و برآوردن نیازهای مؤمنان، موجب تعطیلی حج نگردد، انفاق در راه خدا برتر دانسته شده است.از امام معصوم روایت شده است: «اگر هزینه زندگی خانوادهای مسلمان را بپردازم، برایم محبوب تر از آن است که هفتاد حج بگزارم.» ۶ - اثرات دنیوی حجافزون بر پاداشهای اخروی حج، روایات بیان میدارند که حج گزاری فقر را میزداید و نیازهای دنیوی را برآورده میسازد [۸۸]
نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۱۰.
و با ترک حج، هیچ خیر دنیوی به دست نمیآیدو هر کس که حج را به سبب حاجتی دنیوی ترک کند، هرگاه حاجیان از حج بازگردند، او هنوز به مقصود خود نرسیده است. [۹۲]
الدر المنثور، السیوطی، ج۱، ص۲۱۱.
روایات ضمن نهی از ترک حج، بازداشتن دیگران از حج یا تاخیر افکندن در حج آنان را مایه دچار شدنش به گرفتاری و بیماری دانستهاند. [۹۳]
من لا یحضره الفقیه، الصدوق، ص۱۵۸.
از دیدگاه روایات، حج از جنبه فردی، مایه پاکسازی گناهان حج گزار است [۹۴]
نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۱۰.
و ترک حج که از گناهان بزرگ و موجب فسق به شمار میرود، [۹۵]
جواهر الکلام، النجفی، ج۱۳، ص۳۱۵.
[۹۶]
مفتاح الکرامه، سید محمد جواد العاملی، ج۸، ص۲۹۷-۲۹۸.
محرومیتی است که انسان به سبب گناه به آن مبتلا میگردد. [۹۷]
الکافی، الکلینی، ج۴، ص۲۷۰.
در بعد اجتماعی نیز حج مایه استواری دین [۹۸]
نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۲۴۴.
و پایداری جامعه اسلامی و مسلماناندانسته شده که عذاب را از امت اسلامی دور میکند. [۱۰۰]
مستدرک الوسائل، النوری، ج۲، ص۴.
از همین رو، روایاتمتروک ماندن کعبه و ترک حج را موجب هلاکت جامعه اسلامی و نزول عذاب الهی که مهلتی برای رهایی از آن نیست، [۱۰۴]
نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۴۷.
شمردهاند. به جهت اهمیت اجتماعی حج و آسیبهای برآمده از ترک عمومی حج، بر پایه روایات ، حاکم اسلامی موظف است در صورت تعطیلی حج، مردم را به انجام آن وادار کند و اگر افراد توان مالی نداشته باشند، ایشان را با هزینه بیت المال به حج بفرستد. [۱۰۸]
الحدائق، یوسف البحرانی، ج۱۴، ص۲۳-۲۴.
[۱۰۹]
علل الشرائع، الصدوق، ج۲، ص۳۹۶.
کم اعتنایی به حج و تعطیل کردن آن، از رخدادها و فتنههای پیش از ظهور حضرت ولی عصر دانسته شده و سفارش کردهاند که در این حال، با تضرع نزد خداوند، امان از عذاب خواسته شود. [۱۱۰]
الکافی، الکلینی، ج۸، ص۳۸.
۷ - فهرست منابع(۱) بحار الانوار ، المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. (۲) التبیان ، الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی. (۳) التحریر و التنویر ، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ق.) ، مؤسسة التاریخ. (۴) تفسیر ابن ابی حاتم (تفسیر القرآن العظیم) ، ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ق.) ، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق. (۵) تفسیر العیاشی ، العیاشی (م. ۳۲۰ق.) ، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه. (۶) تفسیر القمی ، القمی (م. ۳۰۷ق.) ، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق. التفسیر الکبیر ، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.) ، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق. (۷) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن) ، القرطبی (م. ۶۷۱ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق. (۸) تنبیه الغافلین باحادیث سید الانبیاء و المرسلین ، نصر السمرقندی (م. ۳۷۵ق.) ، به کوشش یوسف علی، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۲۱ق. (۹) تهذیب الاحکام ، الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش. (۱۰) ثواب الاعمال ، الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، قم، الرضی، ۱۳۶۸ش. (۱۱) جوامع الجامع ، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، به کوشش گرجی، تهران، ۱۳۷۸ش. (۱۲) جواهر الکلام ، النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی. (۱۳) الحدائق الناضره ، یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش. (۱۴) الخصال ، الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق. (۱۵) الدر المنثور ، السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق. (۱۶) دعائم الاسلام ، النعمان المغربی (م. ۳۶۳ق.) ، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق. (۱۷) رسائل المرتضی ، السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.) ، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق. (۱۸) روح المعانی ، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ق.) ، به کوشش عبدالباری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق. (۱۹) روض الجنان ، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ق.) ، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش. (۲۰) ریاض المسائل ، سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۲ق. (۲۱) زاد المسیر ، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۲ق. (۲۲) سنن الترمذی ، الترمذی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق. (۲۳) سنن الدارمی ، الدارمی (م. ۲۵۵ق.) ، احیاء السنة النبویه. سیمای حج و عمره در قرآن و حدیث ، محمد محمدی ری شهری، ترجمه ، محدثی، دار الحدیث، ۱۳۷۹ش. (۲۴) الشرح الکبیر ، عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه. العروة الوثقی ، سید محمد کاظم یزدی (م. ۱۳۳۷ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ق. (۲۵) علل الشرائع ، الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق. (۲۶) عوالی اللئالی ، ابن ابی جمهور (م. ۸۸۰ق.) ، به کوشش عراقی، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۳ق. (۲۷) الفقه علی المذاهب الاربعه ، عبدالرحمن الجزیری (م. ۱۳۶۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق. (۲۸) الفقه علی المذاهب الخمسه ، المغنیه، بیروت، دار التیار ـ دار الجواد، ۱۴۲۱ق. (۲۹) القوانین الفقهیه ، محمد ابن جزی الغرناطی (م. ۷۴۱ق.) . (۳۰) الکافی ، الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش. (۳۱) الکشاف ، الزمخشری (م. ۵۳۸ق.) ، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق. (۳۲) المجموع شرح المهذب ، النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر. (۳۳) المحرر الوجیز ، ابن عطیة الاندلسی (م. ۵۴۶ق.) ، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق. (۳۴) مدارک الاحکام ، سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق.) ، قم، آل البیت ، ، ۱۴۱۰ق. (۳۵) مرآة العقول ، المجلسی (م. ۱۱۱۱ق.) ، به کوشش رسولی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش. (۳۶) مستدرک الوسائل ، النوری (م. ۱۳۲۰ق.) ، بیروت، آل البیت ، ، ۱۴۰۸ق. (۳۷) مستند الشیعه ، احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.) ، قم، آل البیت ، ۱۴۱۵ق. المعجم الکبیر ، الطبرانی (م. ۳۶۰ق.) ، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق. (۳۸) مفتاح الکرامه ، سید محمد جواد العاملی (م. ۱۲۲۶ق.) ، به کوشش خالصی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق. (۳۹) المقنعه ، المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق. (۴۰) من لا یحضره الفقیه ، الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق. (۴۱) منتهی المطلب ، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، چاپ سنگی. المواقف فی علم الکلام ، عبدالرحمن احمد الایجی (م. ۷۵۶ق.) ، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۷ق. (۴۲) المیزان ، الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق. (۴۳) نمونه ، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش. (۴۴) نهج البلاغه ، صبحی صالح، تهران، دار الاسوه، ۱۴۱۵ق. (۴۵) الوافی ، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ق.) ، به کوشش ضیاء الدین، اصفهان، مکتبة الامام امیرالمؤمنین علیهالسّلام ، ۱۴۰۶ق. (۴۶) وسائل الشیعه ، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. ۸ - پانویس
۹ - منبع• حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«ترک حج». • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ردههای این صفحه : دیدگاه های فقهی امام خمینی
|